۱۳۹۳ آذر ۶, پنجشنبه

گزارش و جمع بندی فراخوان ۴ آذر مربوط به " تجمع همبستگی با قربانیان اسیدپاشی در روز جهانی منع خشونت علیه زنان"



هملنطور که می دانید بعد از سومین فراخوان ما به تجمع و اعتراض  در روز سه شنبه ( 6 آبان) بر علیه اسیدپاشی در گزارشی که منتشر کردیم اعلام کردیم که " در این شرایط , خودسازماندهی و ابتکار در مبارزه بدون اعلام قبلی زمان , محل و نوع حرکت می تواند در پیشرفت اعتراضات بسیار موثر باشد(البته در حال حاضر) " بنابراین قصد نداشتیم که مجددا فراخوان به تجمع و اعتراض دهیم تا اینکه زندانی سیاسی  بهنام ابراهيم زاده  فعال کارگری ( کارگر پارسیان لوله )  و عضو «کمیته پیگیری ایجاد تشکل‌های کارگری» و فعال حقوق کودک و عضو «جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان» طی فراخوانی از زندان گوهر دشت پیشنهاد کرد که :                                                                                                                                      " ٢۵ نوامبر را به روز همبستگی با قربانیان اسیدپاشی در ایران تبدیل کنیم. بهنام ابراهیم‌زاده طی نامه‌ای ضمن محکوم کردن جنایت اسیدپاشی در جمهوری اسلامی خواستار همدردی و کمک به قربانیان و فعالیت و تجمع در اعتراض به این جنایت شد. در بخش دیگری از این نامه با اشاره به اینکه ۲۵ نوامبر برابر با ۴ آذر سنتا روز جهانی اعتراض علیه خشونت علیه زنان است. فرصت مناسبی است که این روز را به روز همبستگی با قربانیان اسیدپاشی در ایران تبدیل کنیم و ضمن اعلام وسیع‌ترین حمایتمان از آنان، انزجار خود را از این جنایت و هر نوع خشونتی علیه زنان اعلام کنیم. "
 ما نیزبرهمین اساس فراخوان چهارمین تجمع همبستگی را ابتدا فقط در 2 شهر تهران و اصفهان اعلام کردیم که پس از آن با تماس هایی که با ما گرفتند و چون خواهان اعلام تجمع همبستگی برای دیگر شهرها نیزبودند در نهایت در 23 شهر اعلام تجمع کردیم و با توجه به اینکه در 3 تجمع قبلی در هر شهری معمولا تنها فقط یک محل برای اعتراض اعلام شده بود که همین امر باعث می شد که مانند فراخوان 2 و3 نیروهای امنیتی رژیم مانع شکل گیری تجمع گردند و در هر 3 تجمع عده ای را دستگیر کردند بنابراین با توجه به این امر ما بجز تهران که 4 نقطه را اعلام کرده بودیم در دیگر شهرها 2 نقطه شلوغ و مرکز خرید را اعلام کردیم که نیروهای امنیتی نتوانند معترضین را شناسایی و دستگیر کنند چون در تجمعات قبلی به عنوان نمونه در مشهد کاملا مشخص بود که چه کسانی برای تجمع آمده اند که عده ای شناسایی و دستگیر شدند و از بقیه هم فیلمبرداری کردند.
در تجمعات قبلی ساعت تجمع 10 یا 11 یا 13 بود ولی دوستانی که کار می کنند ساعت 17 را پیشنهاد کردند که شاغلین هم بتوانند شرکت کنند.
یکی از اشکالات این تجمع 4 آذرعدم پوشش وسیع خبری و به موقع بازتاب دادن خبر تجمع توسط رسانه ها بود و بخشی از صفحات فیسبوکی یا سایت های دیگر عمدتا فقط ساعاتی قبل از تجمع , فراخوان را بازتاب دادند که بیشترشان اصلا فراموش کرده بودند که  ساعت تجمع را ذکر کنند و از طرفی دیگر یک صفحه فیسبوکی که مرتب فراخوان تجمع و عدم ترک خیابان را می دهد و هر دفعه تاریخ خود را عوض می کند چند روز بعد از فراخوان ما دوباره تاریخش را به 25 نوامبر تغییر داد و همان ساعت و شهرهای اعلام شده از فراخوان دوم که استفاده می کند را مجددا استفاده کرد و ما چند روز قبل از 4 آذر به آنها پیام دادیم که ساعت را تغییر دهند و در شهرهای مشترک یک آدرس خود را با یکی از 2 آدرس ما یکی کنند تا کمی هماهنگ بوجود بیاید که متاسفانه هیچ پاسخی ندادند.

در اینجا نگاهی می اندازیم به گزارش های تا  کنونی مردم از چند شهر در 4 آذر :

اصفهان :

وجود 2 تا ساعت متفاوت باعث سردرگمی مردم در اصفهان شده بود

 یکنفر می نویسد "اطلاع رسانی ضعیفه!!!!!!!!!!! اصلا در بیشتر شهرها ساعت تجمع ذکر نشده.من اصفهان ساعت 1 بعدازظهر رفتم یه چند نفر بودند گفتند ساعت 5 بیایید!!!آخه ساعت 5 که هوا تاریکه!"

تهران :


پلیس  به صورت پراکنده در هر 2 مکان حضور داشت (البته شامل پلیس لباس شخصی نمی شود و از تعداد آنها طبیعتا اطلاعی در دست نیست ) علاوه بر آن
4 تا ماشین پلیس روبروی دانشگاه  ( خیابان انقلاب درب اصلی دانشگاه تهران ) و
3 تا ماشین پلیس روبروی گلدیس بود ( صادقیه فلکه دوم صادقیه مجتمع تجاری گلدیس )


 مشهد :
وجود 2 تا ساعت متفاوت باعث سردرگمی مردم شده بود و اطلاع بیشتری هنوز نداریم.

  کرج:

خیابان اصلی گوهردشت و خیابان مصباح خبری از تجمع نبود. 


از دیگر شهرها هم هنوز اطلاعی در دست نیست.

توضیح : باید توجه داشت که خود ما تاکید کرده بودیم که اگر شرایط تجمع فراهم نبود مردم از تشکیل تجمع خود داری بکنند که در 2 لینک زیر می توانید در این باره بخوانید

پاینوشت :لینکهای مرتبط

https://www.facebook.com/photo.php?fbid=394887087341301&set=gm.1718701248355535&type=1&theater

۱۳۹۳ آبان ۲۶, دوشنبه

محل تجمعات «٢۵ نوامبر برابر با سه شنبه ۴ آذر» در ۲۳ شهر ایران راس ساعت ۱۷






۴ آذر، تجمع همبستگی با قربانیان اسیدپاشی در روز جهانی منع خشونت علیه زنان

۱) تهران: 

۱. خیابان انقلاب درب اصلی دانشگاه تهران

۲. بازار بزرگ تهران خیابان پانزده خرداد پاساژ کویتی‌های رضا

۳. صادقیه فلکه دوم صادقیه مجتمع تجاری گلدیس

۴. خیابان ولیعصر روبروی صدا و سیما
-------------------------------------------------
۲) اصفهان: 

دروازه دولت 

چهار باغ عباسی
-------------------------------------------------
۳) سنندج: 

میدان آزادی

خیابان پاسداران
-------------------------------------------------
۴) همدان: 

میدان امام خ

خیابان بوعلی
-------------------------------------------------
۵) شیراز: 

خیابان قصردشت

خیابان ملاصدرا
-------------------------------------------------
۶ ) مشهد: 

خیابان احمداباد

بلوار سجاد
-------------------------------------------------
۷) تبریز: 

خیابان آبرسان

فلکه دانشگاه
-------------------------------------------------
۸) قم: 

خیابان ارم 

خیابان بوعلی
-------------------------------------------------
۹) آبادان: 
 
خیابان امام خ 

چهار راه امیری
-------------------------------------------------
۱۰) دزفول: 

خیابان شریعتی

خیابان امام خ
-------------------------------------------------
۱۱) گنبد کاووس: 

میدان انقلاب

فلکه مرکزی
-------------------------------------------------
۱۲) کرمانشاه: 

خیابان دبیر اعظم 

خیابان مصدق (کاشانی)
-------------------------------------------------
۱۳) بوشهر: 

خیابان لیان

خیابان طالقانی
-------------------------------------------------
۱۴) قزوین: 

خیابان خیام

خیابان دانشگاه
-------------------------------------------------
۱۵) زنجان: 

خیابان معلم

خیابان سعدی
-------------------------------------------------
۱۶) یزد: 

میدان مارکار

خیابان پرفسور حسابی
-------------------------------------------------
۱۷) سمنان: 

میدان معلم 

میدان سعدی
-------------------------------------------------
۱۸) بندر عباس: 

بلوار امام

خیابان دانشگاه
-------------------------------------------------
۱۹) انزلی: 

خیابان مطهری

میدان امام
-------------------------------------------------
۲۰) آمل: 

خیابان انقلاب

خیابان امام رضا
-------------------------------------------------
۲۱) کرج: 

خیابان اصلی گوهردشت

خیابان مصباح
-------------------------------------------------
۲۲) رشت: 

چهار راه مطهری

میدان گلسار
-------------------------------------------------
۲۳) اهواز: 

خیابان نادری

پل اهواز
-------------------------------------------------
نه به خشونت علیه زنان

نه به اسید پاشی

نه به تبعیض جنسیتی

نه به قوانین ضد زن

نه به امر به معروف و نهی از منکر

قطعا فقط یک جنبش وسیع اجتماعی می‌تواند به اعمال ضد انسانی اسید پاشی در ایران پایان دهد. 

لطفا دوستانتان را به این ایونت دعوت کنید. بدون همکاری ما مردم با هم هیچ تغییری صورت نخواهد گرفت. 

با توجه به اینکه برای فراخوان سوم صفحات تقلبی شاهین شهر پلیتیک را زده بودند و خبر دروغ لغو تجمع را پخش می‌کردند بنابراین بحز این ایونت فقط آدرس‌های زیر متعلق به شاهین شهر پلیتیک می‌باشند.

آدرس ایونت «شاهین شهر پلیتیک» مخصوص تجمع «۴ اذر برابر با ۲۵ نوامبر»


https://www.facebook.com/events/1708926945999632/?pnref=lhc.recent

پیج فیسبوک شاهین شهر پلیتیک

https://www.facebook.com/ShahinShahrPolitik

صفحه فیسبوک شاهین شهر پلیتیک

https://www.facebook.com/shahre.shahin

وبلاگ شاهین شهر پلیتیک

http://shahinshahrpolitik.blogspot.de/

باید توجه داشت که هر آدرسی بجز این ۴ آدرس تقلبی می‌باشد و متعلق به شاهین شهر پلیتیک نیست.
در ضمن نه یا NO علامت اعتراض خواهد بود و نماد نه به هر گونه خشونت اجتماعی یا دولتی بر علیه زنان در روز جهانی رفع خشونت علیه زنان در ۲۵ نوامبر
در صورت تمایل پوس‌تر NO مربوط به ۲۵ نوامبر (۴ آذر) را در بالای صفحات فیسبوک خود و در کاوور صفحات خود نیز می‌توانید قرار دهید. با ابتکار و خلاقیت فردی خود می‌توانید این حرکت مردمی را به اشکا ل گوناگون یاری دهید و در پخش خبر بکوشید.
-------------------------------------------------
روز ۲۵ نوامبر روز بین‌المللی رفع خشونت علیه زنان است. سازمان ملل متحد این روز را در گرامی‌داشت یاد قتل و آزار خواهران میرابال در جمهوری دومیننیکن انتخاب کرده است.
خواهران میرابال چهار خواهر در جمهوری دومینیکن بودند که سه نفر از آن‌ها در زمان مبارزه با دیکتاتوری رافائل تروخیو توسط عوامل او به قتل رسیدند.
پاتریا مرسدس میرابال (۲۷ فوریه ۱۹۲۴– ۲۵ نوامبر ۱۹۶۰)، ماریا آرژانتینا می‌نِرْوا میرابال (۱۲ مارس ۱۹۲۶ – ۲۵ نوامبر ۱۹۶۰) و آنتونیا ماریا تِرِسا میرابال (۱۵ اکتبر ۱۹۳۵ – ۲۵ نوامبر ۱۹۶۰) توسط حکومت تروخیو ترور شدند و البته آدلا (دِدِه) میرابال در روزی که خواهرانش به قتل رسیدند کشته نشد
 

۱۳۹۲ اسفند ۲۵, یکشنبه

گفتگویی با نزدیکان یکی از اعدامیان

گزارشی از : "صدای بی صدایان "در دفاع از محکومان به اعدام و زندانیان غیر سیاسی و خانواده های آنان 
 

 
بنان یحیی نیا
۲۰ اسفند ۱۳۹۲
مقدمه: گفتگوی ما با این سوالات شروع شد که در واقع سئوالات خواهر اعدامی بود.می‌شود یک سوال بپرسم؟ می‌خواهم بدونم یک شب قبل از اعدام بهشون آمپولی، مورفینی، چیزی می‌زنند؟ که فکرو خیال نکنند؟ نوید دوست من بود که خواهرش برای من تعریف کرد که شب‌ها به خاطر این موضوع اصلا نمی‌خوابه. می‌خواهد ببیند که برادرش خیلی زجر کشیده؟؟؟؟از شنیدن اعدام شدن نوید متاسفم، امیدواریم هرچه زود‌تر اعدام در همه دنیا و مخصوصا ایران متوقف بشود، نه چیزی تزریق نمی‌شود و بعضا پا‌ها به خاطر ترس قفل می‌شود و یا زندانی نمی‌تواند حرف بزند و اعتراض بکند، مثل برق گرفتگی می‌ماند، البته ممکنه استثناء هم باشد، آرام بخشی، چیزی بدهند.یک روز قبل از اعدام که رفتیم نوید را دیدیم درست نمی‌تونست حرف بزند. واقعا برا همچین مملکتی من متاسفم که انقدر راحت جوونارو زجرکش می‌کنند. کاش حداقل نوید گناهکار بود. دلم کمتر می‌سوخت. چقدر طول می‌کشه از وقتی بالای دار می‌رن تا بیهوش بشن؟ ببخشید من انقد سوال می‌کنم. امیدوارم درک کنید. روزو شبمون شده گریه و زاری. همش تو فکرشیم. مخصوصا فکر اون شبی که تا صبح چه جوری تحمل کرد؟لطفا در مورد نوید و همچنین نحوهٔ متهم شدن ایشون توضیح دهید؟ نوید اهل فولادشهر اصفهان بود که ۲۸ بهمن ۹۲ در زندان شهاب کرمان بی‌گناه اعدامش کردند. نوید استاد تکواندو در شهرمان بود و در کنار این کار با ماشین خودش در تاکسی تلفنی محله کار می‌کرد. ماجرا به این صورت شد که در ۲۷ تیرماه ۱۳۹۱ روزی تلفنی به او شد و از وی خواستند که به علت اینکه راننده هست یک ماشین را از کرمان به اصفهان بیاورد و در قبال این کار مبلغ ۱ میلیون تومان دریافت کند. نوید با وجود بی‌اطلاعی این ماشین را به سمت اصفهان آورد که در راه موتور ماشین آتش گرفت و با صاحب ماشین که شخصی به نام ++++ بود تماس گرفت و مالک خودرو به او گفت ماشین را در خاور بگذارد و به اصفهان بیاید و وی نیز با سادگی این کار را انجام داد و در ایست بازرسی مرصاد کرمان ماشین را گشتند و در باک بنزین ماشین ۲۲ کیلو ۳۰۰ گرم هرویین کشف کردند. خلاصه نوید به مدت ۲ ماه در زندان کرمان بود و با کمک کردن به پلیس بعد از دو الی سه ماه، صاحب ماشین و مواد را دستگیر کردند. با وجود تمام خوشحالی ما که خود فرد مذکور اعلام کرد که تمام مواد مال خودش است و نوید بی‌گناه است اما بعد از یک ماه دادگاه اعلام کرد که نوید هنوز باید در زندان به سر برد. متهم اصلی با وجود پول فراوانی که داشت توانست روند رسیدگی به پرونده را عوض کرده و تمام پرونده را بنام نوید تمام کند. خواهر و مادر نوید خیلی دوندگی و تلاش کردند. پدرش را هم دو سالی بود که از دست داده بود. خانواده‌اش متاسفانه وضعیت مالی خوبی نداشتند که بتوانند وکیل بگیرند. هرکجا رفتند برای وکیل حرف از ۲۰۰ میلیون به بالا بود. به رییس جمهور نامه دادند زیرا امکان ملاقات حضوری نمی‌دادند. چندین بار در دیوان عالی کشور اعتراض کردند اما هیچ جوابی ندادند. به ملاقات رییس کل دادگستری حاج آقا توکلی رفتند پس از کلی تلاش اجازه ملاقات گرفتند، تمام مدارک تکواندو و باشگاهی نوید و حتی استشهاد محلی از همه همسایگان و ورزشکاران تیم‌های ذوب آهن و… و امضای رییس شورای شهر را به ایشان دادند با وجود قولی که دادند و خانواده ایشان را خاطرجمع کردند اما کاری نکردند. خلاصه نوید را در روز ۲۸ بهمن بی‌گناه به پای چوبه دار بردند و اعدامش کردند. الان صاحب اصلی بار در زندان به سر می‌برد با وجود اینکه ۲۰ سال حبس فقط به او خورده و شاید دوباره با پول بتواند تا سال دیگر بیرون بیاید. می‌خواهم این را بگویم: امروز صبح بعد از چند ماه انتظار از دفتر ریس جمهوری به خواهرش زنگ زدند و گفتند می‌خواهیم به درخواستتان رسیدگی کنیم. خیلی جالب بود این همه مدت رسیدگی نکردند الان که کار از کار گذشته بود می‌خواستند کاری کنند. خواهش می‌کنم اعلام کنید که نوید بی‌گناه اعدام شد. تنها کاری که می‌تونم برای شاد کردن روحش کنیم همینه. حداقل شاید با این کار جون چند جوان دیگر را نجات دهیم. مملکت ما جوان را نمی‌شناسد. آرزوهای جوانان را نمی‌بیند فقط می‌کشد و اعدام می‌کند….
نوید چند سال داشت و آیا ازدواج کرده بود؟ متولد ۱۳۶۲ مجرد بود ولی سرپرست مادر و خواهرش بود
آیا سو سابقه داشتند؟ اصلا هیچ سابقه ایی
آیا به وجه ۱ میلیون تومان برای کرمان تا اصفهان شک نکرده بودند؟ فکر نمی‌کنم چرا ما هم خیلی شک کردیم که چرا نوید همچین کاری کرد، شاید هم خود نوید از یه چیزی با خبر بود اما هیچ وقت به ما چیزی نگفت و در پرونده هم ادعای بی‌اطلاعی کرده است.
متهم اصلی از اقوام بودند؟ نه از دوستان قدیمی‌اش
متهم اصلی دارای سابقه قضایی است؟ بله، حتی روزی که گرفتنش با ۱۰ گرم شیشه دستگیر شد اما در پرونده اصلا قید نشد دو تا از برادرهای متهم اصلی هم حدودا ۲سال پیش اعدام شدند
آیا شما و یا خانواده‌اش سعی کردید ماجرا رو رسانه ایی کنید؟ به کجا؟ نمی‌دانستیم ما آنقدر مطمن بودیم به بی‌گناهی نوید که همش فکر می‌کردیم بهش عفو می‌خوره
در مورد روند رسیدگی به پرونده و زمانی که حکم اعدام به نوید دادند کمی توضیح دهید؟ حکم اول نوید دقیقا شهریور ماه بود که به خانوادش اعلام شد اما نوید گفت باید اعتراض بزنیم به دیوان عالی و خواهرش هم اینکارو کرد و تا شش ماه هیچ خبری نشد تا ۲ ماه پیش که دوباره حکم دوم به نوید ابلاغ شد نوید در کمال ناباوری دوباره اعتراض زد اما به اعتراضش جوابی ندادند حتی خواهر نوید پیش رییس کل دادگستری هم رفت تا رسیدگی کنند اما رسیدگی نکردند.
بعد از اعتراض آیا دوباره پرونده بررسی شد و نوید به دادگاه رفت؟ نه اصلا نوید رو به دادگاه نبردند و فقط بهش ابلاغ حکم کردند. سوال ما هم همینه پس جواب اعتراض‌های ما چی شد!؟
به شعبه و به قاضی پرونده اعتراض کردید؟ بله به حکمی که دادند اعتراض کردیم خواستار رسیدگی دوباره شدیم اما توجهی نشد حتی به رییس جمهور هم نامه دادیم جوابی ندادند تا ۲روز پیش تازه زنگ زدند برای رسیدگی اما الان؟
بعد از تماس از نهاد ریاست جمهوری ایا اعلام کردید که روند رسیدگی درست نبوده و شما اعتراض داشتید بله گفتند اگه درخواستی دارید حتما به تهران بیایید و ما هم درخواست حکم متهم اصلی را کردیم
در مورد خانواده نوید بگید الان با از دست دادن نان آور خانواده زندگیشان چطور می‌گذره؟
در مورد مادرشان بگید؟ خیلی بد. مادرش افسردگی گرفتن و هر روز از ساعت ۱ بعد از ظهر تا ساعت ۵ عصر سر مزار نوید هستن به گفته خواهرش زندگیمان شده قبرستان توی خونه هم همه جارو تاریک می‌کنیم نوید برای ما تمام زندگیمان بود
به نظر شما مقصر اصلی کیه متهم اصلی یا اجرا نشدن درست قانون؟ متهم اصلی، اون با پول خودش رو نجات داد
فکر نمی‌کنید گناه کسی که با گرفتن پول جان بی‌گناهی رو گرفته بیشتره تا کسی که پول داده؟ نوید توی دفتر خاطرات زندان نوشته که من واقعا بی‌گناهم
ایا نوید و یا خانواده‌اش از لحاظ مالی مشکل داشتند برای زندگی؟ نه زیاد، مستمری می‌گیرند حدودا ۷۵۰ هزار تومان
درباره شب اعدام توضیح می‌دهی؟ چه احساسی داشتی؟ من نرفته بودم اما خواهرش می‌گفت «ما شبی که نوید دیدیم داغون شدیم، نوید نمی‌تونست درست حرف بزنه و خیلی سعی می‌کرد خودش رو کنترل کنه اما گریه کرد
اگه متهم اصلی حکم اعدام بگیره خوشحال می‌شید؟
بله اگه متهم اصلی حکم اعدام بگیره کمی از داغ دل خانواده نوید کم می‌شه
صحبتی برای بقیه که ممکن مشکل شمارو داشته باشند دارید؟
بله می‌خوام بگم فکر نکنید ضرب المثل‌های قدیمی هنوز پابرجاست، ما با خیال اینکه بی‌گناه تا پای دار می‌ره، بالای دار نمی‌ره تکیه کردیم اما نوید بی‌گناه تا پای دار رفت بالای دار هم رفت ما تا صبحی هم که رفتیم جنازه‌اش رو تحویل بگیریم هم هنوز دلخوش بودیم که نوید اعدام نشده ما خیلی امیدوار بودیم که نوید اعدام نمی‌شه همش منتظر عفو از طرف ریس جمهور و عفو ۲۲ بهمن بودیم.
پاینوشت: اعدام برای هیچکس
“صدای بی صدایان “در دفاع از محکومان به اعدام و زندانیان غیر سیاسی و خانواده های آنان

۱۳۹۲ بهمن ۲۸, دوشنبه

مختصری در باره ما و سایت عصر آنارشیسم


با نگاهی اجمالی و گذرا به تاریخ آنارشیسم نشان می‌دهد – همانطور که احمد شاملو در باره آنارشیسم می‌گوید:» انسانی‌ترین آرمانی است که دو هزار و پانصد سال پیش برای آسایش انسان‌ها و رسیدن آدمی به کمال مطلوب عرضه شد: – ایده‌های آنارشیستی و آزادمنش را می‌توان تا مکتب فکری لائوتسه در ۲۵۰۰سال پیش پی گرفت اما بصورت رسمی و علنی تحت عنوان آنارشیسم از قرن ۱۸ بسیاری خود را آنارشیست نامیدند و در راه آزادی و آرمانهای انسانی آن مبارزه کردند. با این وجود، هیچ عصری مانند قرن ۲۱ برای رشد اندیشه‌های آنارشیستی آماده نبوده است و به کلامی دگر عصر آنارشیسم آغازی دوباره یافته است.
حتما این سئوال مطرح است که چرا آنارشیسم؟ در پاسخ باید اذعان داشت که دولت و حکومت‌ها در جهان خصوصا سالهای اخیر بنا به اشتباهات فاحش، دردآور و غالبا مرگ آفرین خود از سوی مردم غیر قابل اطمینان شده‌اند و مردم و حتی انتخاب کنندگانشان به نواقص و کاستی‌های ناشی از اتخاذ سیاست‌های اشتباه آنان واقف شده‌اند. همانطور که می‌دانید دولتهای به اصطلاح چپ سوسیالیستی در عرصه جهانی موجودیت خویش را یکی بعد از دیگری از دست دادند و خود نیز به جرگه دولتهای راست پیوسته‌اند.

پیشرفت غیرقابل تصور تکنولوژی خصوصا در قسمت دنیای مجازی و ارتباطات ضمن موثر و مفید بودن آن در بخش معاوضه و مبادله اطلاعات از یک سوی و از سوئی دیگر وسیله‌ای است برای دولت‌ها که بدون اجازه وارد دنیا و حریم خصوصی شهروندان شده و اطلاعاتی که خود می‌پسندند، دریافت کنند. به زبان دیگر کنترل پلیسی فرا‌تر از مرز در ظاهر تحت عنوان مبارزه با خلاف و تروریسم؛ اعمال می‌شود. افشاگری‌های اخیرادوارد اسنودن عمق فاجعه را نشان داد که چگونه دولتهای مدعی دموکراسی حتی اگر منافع آن‌ها مستقیما هم در خطر نباشد! برای کنترل و نفوذ و مهندسی بیشتر افکار عمومی در جهت امیال خویش آزادی وحریم خصوصی مردم را براحتی محدود و نقض می‌کنند.
چنانکه آشکار است: دولت‌ها از منافع و سیاست خودساخته خویش در مقابل خاستگاه انسان و انسانیت حمایت می‌کنند. در بحران‌های مالی جهانی سرمایه داری باتلاش دولت‌ها بدهی بانک‌ها و مراکز مالی – اقتصادی از جیب مردم پرداخت شد. نقش مخرب دولت‌ها در جنگ‌های داخلی و خارجی، به بیراهه بردن مبارزات مردم خاورمیانه و حمایت دیگر دولت‌های موجود از دیکتاتوری‌ها تا آخرین روز زمامداریشان. جلوگیری از ورود پناهجویان به کشورهای غربی و اروپائی و غرق شدن پناهجویان… فساد گسترده و مافیایی دولت‌ها مورد اخیر ترکیه که منجر به دستگیری و برکناری گسترده مقامات به اتهام پولشویی و دریافت رشوه شد و بسیار موارد دیگر که بین تمامی دولتهای دنیای کنونی مشترکند. این‌ها همگی دلایل نشان دهنده بی‌کفایتی دولت‌ها هستند ودیگر اینکه هیچ کنترلی از طرف شهروندان بر عملکرد دولت‌ها وجود ندارد و تجربه نشان می‌دهد که حکومت و دولت‌ها، هنگام فاجعه خود را پاسخگوی مردم نمی‌دانند و ما متاسفانه بطور فزاینده، شاهد نقش مخرب و سرکوبگر آنان هستیم.

در آغاز قرن ۲۱ ما همچنان شاهد انباشت ثروت و تمرکز قدرت و سلطه سرسام آور مذهب بر اندیشه و زندگی انسان و ادامه نابودی محیط زیست و خطر انقراض گونه‌های جانوری‌ای هستیم که سیستم‌ها برای سود آوری بیشتر در حال بهره وری لجام گسیخته از آن‌ها است. ضبط اموال و منابع و ثروتهای عمومی که متعلق به تمامی مردم جامعه است تحت عنوان فریبنده خصوصی سازی و سرازیر نمودن این ثروت‌ها به جیب‌ها و حسابهای بانکی اقلیتی از دست اندرکاران، نزدیکان و وابستگان حکومتی نمونه دیگری از دزدی آشکاری است که امروزه حتی حکومت آخوندی ایران برای عقب نماندن از قافله دزدان جهانی به آن شدت بخشیده است.
با توجه به شرایط امروز جهانی و خصوصا ایران ضروری است که اپوزیسیون حکومت امروز ایران مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد: اپوزیسیون فعلی شامل ده‌ها سازمان و گروه می‌شوند که بخشی از آن به دنبال تشکیل یک دولت کمونیستی هستند و کمونیستهای دولتگرا محسوب می‌شوند و بخش دیگری به دنبال تشکیل دولتهای راست لیبرالیستی هستند که نیروهای راست دولتی محسوب می‌شوند. ناگفته نماند کم نیستند هواداران حکومت‌های استبدادی از نوع نظامی و حتی دینی. ۳۵ سال است که جمهوری اسلامی همچنان بر اریکه قدرت است اما چپ‌های دولتگرا و راست‌های دولتگرا در حالیکه بر سر شیوه حکومتداری دعوا دارند، دعوای خود را بر سر بدیل معرفی می‌کنند. از اینرو اولین قدم این است که معنای بدیل و تفاوت آن با شیوه حکومتداری روشن شود. شیوهٔ حکومتداری امری تئوریک و انتزاعی است که جمعی از نخبگان سیاسی بر اساس آموزه‌های خود و نه لزوماً واقعیات و معضلات جامعه، در اتاقهای فکری خود آن را فرمولبندی کرده و سپس با شیوه‌ها و یا بهتر است بگوییم با حقه‌های مختلف سعی در به کرسی نشاندن آن در جامعه می‌کنند. اما حاصل و نتیجهٔ چنین رویکردی جز حاکمیت عده‌ای قلیل به اصطلاح «نخبگان سیاسی» بر جامعه چیست؟ در چنین حالتی با تصور جایگزینی یکی از جریانهای مخالف بر کرسی حکومت، رویای تغییر جهان در جهت بهبودی تا چه میزان می‌تواند جامه عمل به خود بپوشاند؟ پاسخ این پرسش در گرو درک تمایز میان شیوهٔ حکومتداری و بدیل یا به عبارتی تئوری و عمل است. اگر تئوری در اتاقهای فکر و در غیاب مردم فرموله می‌شود، بدیل در بطن واقعیت و با حضور مردم ساخته می‌شود. بدیل و تغییر از جنس عمل است. آیا بدون عمل جهان تغییر خواهد کرد؟ خیر. بدون عمل نیز بدیلی ساخته نخواهد شد. اما این تغییر جهان از کجا شروع می‌شود؟ از داخل همایش‌ها برای پیدا کردن اشتراکات و رسیدن به توافقات بیشتر؟ یا از دل جایی که بیکاری و فقر بیداد می‌کند؟ ناامنی و استثمار بیداد می‌کند؟ بدیل آن عمل، کنشی است که در واقعیت سیاه جهان نمود پیدا می‌کند و واقعیتی از جهان را به سمت روشنایی تغییر می‌دهد.
طبیبعی است که جریانهای سیاسی مختلف می‌توانند بی‌وقفه بر سر آنچه خود بدیل می‌نامند، مناقشه داشته باشند. اما – تا ابد- هیچ تغییری در جهان ایجاد نخواهند کرد. حتی اگر این اقبال را بیابند که کرسی حکومت را به نفع خود بربایند؛ نخواهند توانست جامعه را در جهت رفع معضلات (نمونه کشورهای اروپای شرقی…) هدایت کنند. زیرا عامل تغییر دهنده و نیروی بدیل ساز یعنی مردم هیچ نقش و جایگاه تغییردهندگی و بدیل سازی در تئوریهای اتاق فکری آن‌ها ندارد. آنچه اکنون وجود ندارد یا به شدت مورد غفلت است این است که چگونه نظم حاکم و وضع موجود در عمل و واقعیت (و نه تئوری محض) کنار زده شود و جامعه آزاد و انسانی جایگزین گردد؟
نظام سرمایه داری جدا از تئوری‌ها و افتراق‌ها و اشتراکاتی که مسلماً آن هم در حیطه تئوری و عمل با آن‌ها دست به گریبان است، یک واقعیت است! بنابراین بی‌مورد نخواهد بود بدیل سرمایه داری نیز رخ نشان دهد! به این اعتبار، بدیل یعنی اینکه اگر نظم کنونی در تسلط سرمایه و سرمایه داری است، در عمل می‌باید دنبال‌‌‌ رها شدن از این نظم مسلط باشیم و در ایجاد جامعه آزاد انسانی کوشا باشیم. بدیل یعنی اینکه چیزی را که در واقعیت وجود دارد، در واقعیت هم شروع کنیم به کنار زدن و جایگزین کردن آن نه در دیالوگ‌های بی‌نتیجه و بی‌انتها.

آنچه در پایان باید گفت این است که هدف از انتشار این تارنما، وارد شدن به مباحث آنارشیستی و نگاهی به بخشی از اخبار و تحلیل مسائل خبری سیاسی روز است. در این تارنما کوشش شده است که مخاطبان با ادبیات آنارشیستی آشنا شوند و خود به قضاوت واقعیت آنارشی و آنارشیسم بنشینند.
پس از انتشار آزمایشی سایت عصر آنارشیسم برای مدت کوتاهی اما اینک با تغییرات جدید در سایت، مجددا آغاز بکار می‌کنیم.
تارنمائی که در پیش رو دارید ثمره کار جمعی عده‌ای از دوستانی است معتقد به فرهنگ آزادمنش و آنارشیستی که مبلغ رفتاری متمدنانه با همه موجودات زنده و طبیعت هستند.

از آنجائی که هیچگونه ادعائی دال بر آگاه بودن به تمامی مسائل جنبش نداریم، لذا علاقمندان را به کار مشترک و همکاری در زمینه تفکر آزادمنش فرا می‌خوانیم.
لازم به ذکر است که مسئول محتوای مطالب نوشته شده ارسالی به سایت نیستیم و مقالات منتشر شده به معنای رد یا تائید محتوای مقالات یا تائید یا رد نویسند یا مترجم مقاله درج شده نیست.
لطفا با طرح نظرات و انتقادات خود از طریق ایمیل برای بهبود سایت به ما کمک کنید.

 آدرس تماس info@asranarshism.com

عصر آنارشیسم

 http://asranarshism.com/

 دوشنبه، ۲۱ بهمن ۱۳۹۲


 

۱۳۹۲ بهمن ۱۲, شنبه

رادیو آنارشی : رابطه آنارشیسم و همجنسگرایی چیست؟

رابطه آنارشیسم و همجنسگرایی چیست؟ شما را به مشارکت در این گفتگو هم مستقیما هم از طریق ضبط کردن صداتون یا ارسال نظر کتبی‌ تون دعوت می‌کنیم. لطفا به بحث‌هایی‌ که در گفتگو مطرح شدند توجه فرمایید: بحث ۱ ) ریشه‌ اعتقادات تبعیض آمیز مربوط به "عرفِ جامعه" است که از مذهب آمده ؛ بحث ۲ ) در تحقیقات علمی‌ نشان داده شده که همجنسگرایی مشخصاً طبیعی است چون ا ) همجنسگرایی یک گرایش بیولوژیک است و انتخابِ افراد نیست، ب ) همجنسگرایی در طبیعت و حیواناتِ دیگر بسیار دیده میشود ؛ س ) ژنِ همجنسگرا در مردان باعث تولید مثل بیشتر در خانواده میشود (توسط خواهرِ مردِ همجنسگرا) ، د ) مردان همجنسگرا در نگهداری بچه‌ها استعداد دارند و نقش‌های بسیارِ با ارزشی در جامعه بازی میکنند ؛ بحث ۳ ) از لحاظِ انسانی‌ و دموکراتیک حقوق اقلیت‌ها باید همیشه تضمین باشند ولی‌ تضمینِ حقوق اقلیت‌ها به نفع کلِ جامعه هم هست چون بهانه ی اصلی‌ِ دیکتاتور‌ها برای حبسِ کلِّ جامعه مقابله با اقلیت‌ها هست ؛ بحث ۴ ) آنارشیست‌ها به نوبه خودشون وظیفه دارند برای همجنسگرا‌ها مبارزه کنند چون مدافع آزادی‌های تک تکِ افرادِ جامعه هستند و همجنسگرا‌ها مشکلات امنیتی در ایران بیشتر دارند. در تاریخ هم دیده میشود که آنارشیست‌ها و همجنسگرا‌ها در فعالیت‌های سیاسی اجتماعی و فرهنگی‌ بسیار به هم نزدیک بوده اند. برای تماس و مشارکت در این گفتگو می توانید با فیسبوک شبکه آنارشیستی تماس برقرار کنید

۱۳۹۲ آذر ۲۹, جمعه

آزادی از زندان تا مرگ علیرضا داوودی از شاهین شهر



علیرضا داوودی فعال دانشجویی چپ (دانشجویان آزادی‌خواه و برابری‌طلب)، فعال حقوق کارگران، فعال حقوق زنان، روزنامه نگار، دانشجوی رشتهٔ حسابداری دانشگاه اصفهان بوده است. وی به دلیل فعالیت‌های دانشجویی دارای سابقه بازداشت و زندان بوده و به فاصله کمی پس از آزادی از زندان در گذشته است؛ مرگ علیرضا داوودی از جمله مرگ‌های مشکوک به حساب می‌آید.

برخی فعالیتها


بازداشت و زندان

علیرضا داوودی به علت فعالیت در دانشگاه در ۲۴ بهمن ماه ۸۷، همزمان با بازداشت محمد پورعبدالله در تهران، در شهر شاهین‌شهر اصفهان بازداشت می‌شود. او در تاریخ ۵ اردیبهشت ٨٨ با قرار وثیقه ١۰۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شد.
وی پس از آزادی از زندان به دلیل شکنجه و آزار روحی و جسمی در زندان، دچار افسردگی شده بود. علیرضا داوودی پس از آزادی از زندان مصاحبه‌ای با نوید خانجانی مسئول کمیته حق تحصیل انجام می‌دهد که تنها مصاحبه وی پس از آزادی از زندان و پیش از مرگ است. در این مصاحبه علیرضا داوودی جزئیات شکنجه‌های روحی و جسمی را که در زندان به او رفته است فاش می‌سازد. فایل صوتی این مصاحبه پس از مرگ وی منتشر شده است.

محرومیت از تحصیل

علیرضا داوودی دانشجوی دانشگاه اصفهان در مجموع قبل و بعد از بازداشت ۶ ترم از تحصیل محروم گردیده بود که به گفته خود وی تا سال ۸۸ در حدود ۳ سال می شد که از حضور در دانشگاه و ادامه تحصیل محروم بود.


مرگ مشکوک

علیرضا داوودی در تاریخ ۷ مرداد ۸۸ در سن ۲۶ سالگی ۳ ماه پس آزادی از زندان به طرز مشکوکی در بیمارستان خورشید اصفهان درگذشت. وی ۲۰ روز قبل بدلیل مشکلات روحی در بیمارستان بستری بوده ولی هیچگونه مشکل جسمی نداشته است. پزشکان وی دلیل مرگ او را ایست قلبی اعلام کرده‌اند.
خانواده و دوستان علیرضا داوودی مرگ او را طبیعی نمی‌دانند و مرگ وی را از جمله مرگ‌های مشکوک فعالین در ایران به حساب می‌آورند.

بازداشت مهدی ری شهری تنگستانی (اهل شاهین شهر) توسط ماموران اداره اطلاعات سپاه در تهران


مهدی ری شهری تنگستانی اهل شاهین شهر بوده و در ماههای اخیر در یک کارگاه سی ان جی در تهران مشغول به کار بوده است . این فعال شبکه های اجتماعی یک ماه پیش توسط ماموران اداره اطلاعات سپاه بازداشت شده بود.

بازداشت دو فعال مجازی دیگر توسط اطلاعات سپاه :

 محمد امین اکرمی و مهدی ری شهری تنگستانی دوتن دیگر از مدیران و فعالان فیس بوک توسط اطلاعات سپاه بازداشت شده اند .
به گزارش کلمه ،روز یکشنبه ۱۰ آذر  که اخیرا نهاد اطلاعات سپاه دامنه فعالیت هاى خود در شبکه هاى اجتماعى مجازی را گسترش داده و در سکوت خبرى اقدام به دور جدیدى از بازداشت ها کرده است. این بازداشتها محدود به تهران نبوده اما بخش عمده بازداشت شدگان به بازداشتگاه ٢ الف سپاه در زندان اوین منتقل شده واز مدت ها پیش تحت بازجویى قرار گرفته اند.
محمد امین اکرمی از ایرانیان خارج از کشور بوده است که حدود ۶ ماه پیش از هند به ایران بازگشته است و از اوایل آذر ماه در بازداشت اطلاعات سپاه و در بند دو-الف تحت بازجویی قرار دارد .
مهدی ری شهری تنگستانی اهل شاهین شهر بوده و در ماههای اخیر در یک کارگاه سی ان جی در تهران مشغول به کار بوده است . این فعال شبکه های اجتماعی یک ماه پیش توسط ماموران اداره اطلاعات سپاه بازداشت شده بود.

کلمه در آخرین گزارش خود در مورد پرونده بازداشت فعالان سایبری توسط اطلاعات سپاه عنوان کرده بود که بازجویان سپاه با در اختیار گرفتن این صفحات به ابزارى براى نظارت و کنترل بر کاربران فیس بوک دست یافته و پیش بینى مى شود پس از چندى با اعلام هک شدن صفحات پر مخاطب به دنبال ایجاد رعب در فضاى مجازى باشند، این در حالى است که»عامل انسانى« تحت فشار و شکنجه، نقش کلیدى در پروژه آن ها دارد نه «توانایى فنى».
از سوى دیگر بنا به گزارش دیگرى، فعالان اینترنتى بازداشت شده در بند٢الف تحت فشار و تهدید مجبور بهحضور در مصاحبه هاى تلویزیونى شده اند که در آن  از آن ها خواسته شده علیه خود اعتراف کرده و سخنانى در مورد مفاسد و مضرات شبکه هاى اجتماعى مانند فیس بوک بر زبان آورند.